آتشبسِ با تدبیر

یکی از پرسشهای پرتکراری که این روزها در افکار عمومی و فضای رسانهای مطرح میشود، این است که چرا جمهوری اسلامی ایران با وجود داشتن دست برتر در مواجهه نظامی با رژیم صهیونیستی، با آتشبس موافقت کرد؟
به گزارش عصر قائم به نقل از پایگاه خبری تحلیلی «بلاغ» برای پاسخ دقیق به این پرسش، باید هم به ملاحظات داخلی و هم به شرایط و معادلات بینالمللی توجه کرد. پیش از هر چیز باید به این نکته مهم اشاره کرد که جنگ، صرفاً در حوزه نظامی و سخت متوقف نشده است. ابعاد جنگ در حوزههای سایبری، اطلاعاتی، شناختی و عملیات روانی همچنان به قوت خود باقی است.
جمهوری اسلامی ایران نیز بهروشنی اعلام کرده که این آتشبس بهصورت یکجانبه و ناشی از فشار و استیصال رژیم صهیونیستی پیشنهاد شده و ایران صرفاً بهشرط توقف اقدامات خصمانه از سوی دشمن، به آن تن داده است. همچنین تأکید شده که ایران همچنان در آمادهباش کامل بهسر میبرد و در صورت هرگونه تحرک خصمانه از سوی رژیم، پاسخ قاطع و متناسب خواهد داد.
در بُعد داخلی، روند تحولات جنگ بهگونهای پیش رفت که پس از وارد آمدن ضربات متقابل به مراکز نظامی و امنیتی طرفین، بهتدریج هدفگیریها به سمت زیرساختهای حیاتی نظیر نیروگاهها، پالایشگاهها و حتی مناطق مسکونی سوق پیدا کرد.
در چنین شرایطی، اگر ایران با درخواست آتشبس مخالفت میکرد و رژیم صهیونیستی اقدام به افزایش حملات علیه مراکز غیرنظامی مینمود، بیتردید برخی جریانهای داخلی همراستا با پروژه رسانهای دشمن، فضا را بهگونهای مدیریت میکردند که این سؤال در ذهن مردم ایجاد شود که چرا از ادامه هزینههای انسانی و زیرساختی جلوگیری نشد. در چنین فضایی، جنگ نهتنها در جبهه دشمن، بلکه در درون کشور نیز میتوانست هزینهآفرین باشد. بنابراین، موافقت مشروط با آتشبس، حرکتی هوشمندانه برای کنترل صحنه داخلی و خنثیسازی عملیات روانی دشمن بود.
از منظر بینالمللی نیز باید در نظر داشت که از آغاز درگیری، کشورهای بسیاری از جمله همسایگان ایران، و همچنین بازیگران مهمی چون چین و روسیه، خواهان توقف فوری تنش و بازگشت به ثبات بودند. برخی از این کشورها که در عرصه دیپلماسی بینالمللی همواره در کنار مواضع ایران بودهاند، تجاوزگری رژیم صهیونیستی را محکوم کرده بودند. در چنین فضایی، بیتوجهی به خواست این کشورها میتوانست دستاوردهای دیپلماتیک ایران را تضعیف کند. بنابراین، همراهی مشروط با خواست آتشبس، نهتنها اقدامی از سر ضعف نبود، بلکه نشانهای از عقلانیت، بلوغ دیپلماتیک و قدرت مدیریت صحنه توسط جمهوری اسلامی بود.
نکته کلیدی اینجاست که راهبرد جمهوری اسلامی در مواجهه با رژیم صهیونیستی، فروپاشی این رژیم از درون است. اقدام نظامی، تنها یکی از ابزارهای این راهبرد محسوب میشود، آن هم در جایی که دشمن آغازگر جنگ بوده و پاسخ متقابل را با قدرت دریافت کرده است. جمهوری اسلامی در طول این درگیری، با بهرهگیری از ۲۱ موج حمله دقیق موشکی و پهپادی، مراکز راهبردی و حساس دشمن را با دقت و بهصورت مرحلهای هدف قرار داد؛ این همان تئوری معروف “قورباغه آرامپز” است، یعنی فشار تدریجی و مداوم بدون ایجاد احساس خطر فوری در دشمن. چرا که اگر رژیم صهیونیستی احساس خطر نابودی کامل کند، ممکن است دست به جنایات غیرقابل پیشبینی بزند.
در نهایت، جمهوری اسلامی ایران با محاسبه دقیق، هوشمندی نظامی، تسلط بر صحنه سیاسی و شناخت کامل از رفتارشناسی دشمن، این مرحله از درگیری را بهگونهای مدیریت کرد که هم به قدرت خود در میدان مشروعیت ببخشد، هم هزینه جنگ را برای مردم کاهش دهد، و هم مسیر راهبردی خود را برای فروپاشی رژیم صهیونیستی از درون، گام به گام دنبال کند؛ مسیری که ممکن است به خلق سرزمینی بدون ملت و در نهایت بدون دولت در جغرافیای اشغالی منتهی شود.
یادداشت: محمد جعفری کارشناس مسائل سیاسی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0