کد خبر : 328461
تاریخ انتشار : شنبه ۷ تیر ۱۴۰۴ - ۱:۳۹
-

بيمارى و ريزش گناهان

بيمارى و ريزش گناهان

در حکمت ۴۲ نهج‌البلاغه آمده است که خداوند اين درد و بيمارى تو را سبب ريزش گناهانت قرار داد، زيرا پاداشى در بيمارى نيست؛ ولى گناهان را مى ريزد همچون ريزش برگ درختان.

به گزارش عصر قائم به نقل از پایگاه خبری تحلیلی «بلاغ» مطابق این روایت، «امام (علیه‌السلام) هنگامی که یکی از یاران خود را بیمار می‌بیند (ضمن احوال‌پرسی) به او می‌فرماید: خداوند این درد و بیماری تو را سبب ریزش گناهانت قرار داد»؛ (وَ قالَ (علیه‌السلام): لِبَعضِ أصحابِهِ فی عِلَّةٍ اعتلَّها: جَعَلَ اللهُ ما کانَ مِن شَکواکَ حَطّاً لِسَیِّئاتِکَ).

این، بشارت بزرگی بود که امام (علیه‌السلام) به آن یار بیمار داد که قطعاً سبب شادی او شد، و فشار درد و بیماری را از او کاست و روحیه‌ای را که بیمار برای مبارزه با مرض باید پیدا کند، در او دمید.

می‌دانیم که درد و رنج‌ها و بلاها و حوادث ناگوار، فلسفه‌های متعددی دارد؛ یکی از آن فلسفه‌ها، آمرزش گناهان است؛ یعنی خداوند می‌خواهد بندهٔ صالحش را که لغزشی داشته، در همین دنیا پاک کند تا حساب او به قیامت نیفتد.

اضافه بر این، انسان در حال بیماری توجه خاصی به خدا پیدا می‌کند و گاه به یاد مرگ می‌افتد و از گناهان خود توبه می‌کند. همین بیداری و آگاهی و توبه نیز سبب دیگری برای ریزش گناهان اوست.

قرآن مجید در آیهٔ ۱۲ سورهٔ یونس می‌فرماید (وَ إذا مَسَّ الإنسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنبِهِ أو قاعِداً أو قائِماً)؛
«هنگامی که به انسان زیان (و ناراحتی و بیماری) برسد، ما را (در هر حال) در حالی که به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده است می‌خواند».

هرچند برای بعضی، این بیداری موقتی است و با تغییر احوال و اوضاع و برطرف شدن آن ناراحتی، به حال سابق بازمی‌گردند؛ همان‌گونه که قرآن در ادامهٔ این آیه می‌فرماید (فَلَمّا کشَفنا عَنهُ ضُرَّهُ مَرَّ کأن لَم یَدعُنا إلی ضُرٍّ مَسَّهُ)؛ «اما هنگامی که ناراحتی او را برطرف ساختیم، چنان می‌رود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود، نخوانده است».

آن‌گاه امام (علیه‌السلام) راز این نکته را که فرمود: بیماری سبب سقوط گناهان است، و نفرمود: پاداش و اجر دارد، بیان می‌کند و می‌فرماید «زیرا پاداشی در بیماری نیست؛ ولی گناهان را می‌ریزد، همچون ریزش برگ درختان» (فَإِنَّ المَرَضَ لا أجرَ فیهِ، و لکنَّهُ یَحُطُّ السَّیِّئاتِ، و یَحُتُّها حَتَّی الأَوراقِ).

«حَطّ» به‌معنای هرگونه ریزش و پایین آوردن است و «حَتّ» در اصل به‌معنای ریزش برگ از درختان.
سپس برای توضیح بیشتر می‌فرماید «اجر و پاداش، تنها در گفتار با زبان و عمل با دست و پاست»؛
(وَ إِنَّما الأَجرُ فی القَولِ بِاللِّسانِ، و العَمَلِ بِالأَیدی و الأَقدامِ). روشن است که پاداش مربوط به عمل است؛ خواه با زبان انجام شود و یا با اعضای بدن؛ ولی بیماری ناخواسته‌ای که بر انسان عارض می‌شود، کاری نیست که او انجام داده باشد تا خداوند اجر و پاداشی برای او قرار دهد.

البته اگر این بیماری بر اثر اعمال و طاعاتی باشد؛ مثلاً سرباز مجاهدی که به‌سوی میدان جنگ می‌رود، خسته و ناتوان و بیمار گردد، این بیماری ممکن است اجر داشته باشد. همان‌طور که قرآن دربارهٔ مجاهدان فی‌سبیل‌الله می‌فرماید (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لا یُصیبُهُمْ ظَمَأٌ و لا نَصَبٌ و لا مَخمَصَةٌ فی سَبیلِ‌اللَّهِ… إلّا کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ)؛ «این به‌خاطر آن است که هیچ تشنگی، خستگی و گرسنگی در راه خدا به آن‌ها نمی‌رسد… مگر این‌که به‌خاطر آن، عمل صالحی برای آن‌ها نوشته می‌شود».

آن‌گاه امام (علیه‌السلام) در پایان این سخن می‌افزاید «خداوند سبحان کسانی از بندگانش را که بخواهد (و لایق بداند)، به‌دلیل صدق نیت و پاکی باطن، داخل بهشت می‌کند» (وَ إِنَّ اللَّهَ سُبحانَهُ یُدخِلُ بِصِدقِ النِّیَّةِ و السَّرِیرَةِ الصّالِحَةِ مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ الجَنَّةَ).

اشاره به این‌که خداوند برای نیت خوب و ارادهٔ اعمال صالح به انسان پاداش می‌دهد؛ زیرا نیت و اراده، عملی است باطنی که در بسیاری از روایات برای آن پاداش ذکر شده است. سریرهٔ صالح و باطن نیکو نیز مولود اعمال صالحی است که انسان در گذشته انجام داده و آن‌هم دارای پاداش نیک است. گاه کسانی تصمیم می‌گیرند کارهای نیک گسترده‌ای انجام دهند؛ ولی دستشان به جایی نمی‌رسد، و یا در سایهٔ خودسازی دارای سریرهٔ صالحه شده‌اند. خداوند به لطف و کرمش، این‌گونه افراد را وارد بهشت می‌کند.

انتهای خبر/

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

1 × 1 =