حماسهآفرینی از جنگ تحمیلی تا مدافعان حرم

به گزارش قائم آنلاین، “خاطره جنگ همه تلخی است، از بمباران خانهها و تا مرگ زندگیها اما من در دفاع مقدسمان جز شهد و شیرینی ندیدم”؛ از شکوه گذشت و ایثار جوانان و پیران از جانشان، نوشیدن شهد شهادت و استقامت و صبر خانوادههای شهدا و جانبازان. اینها حرف یکی از رزمندگان هشت سال دفاع
به گزارش قائم آنلاین، “خاطره جنگ همه تلخی است، از بمباران خانهها و تا مرگ زندگیها اما من در دفاع مقدسمان جز شهد و شیرینی ندیدم”؛ از شکوه گذشت و ایثار جوانان و پیران از جانشان، نوشیدن شهد شهادت و استقامت و صبر خانوادههای شهدا و جانبازان. اینها حرف یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است.
ابراهیم فارابی با اشک و لبخند ادامه میدهد: شبهای عملیات که میشد، انگار نه انگار که فردا که میروی شاید دیگر برنگردی یا شاید دستها و پاهایت را جا بگذاری. یکی سربند یا زهرا میبست و دیگری قطار فشنگها را و همه هیجان فردا و رفتن به خط مقدم را داشتیم.
به یاد دارد که در یکی از عملیاتها، یکی از آشنایانش مانند ابر بهار گریه میکرد که چرا قرعه رفتن به نام او نیافتاده است و اصرار داشت تا همینطوری وارد جمع شود تا بتواند فردا در عملیات شرکت کند و میگوید: همه این خاطرات سراسر زیبایی بود.
بخشیان شهیدان را مخاطب آیات 27 تا 30 سوره فجر میداند؛ شهدایی که در مقام نفس مطمئنه هستند که از دیدار خدا خشنودند و خدا هم از دیدار آنها خشنود است؛ شهدائی همچون شهید محمدسالاری که در زمان جنگ نذر ده روز روزه میکند تا شهید شود و پس از آن و در روز یازدهم شهید میشود و اثری هم از پیکر مطهرش نمیماند.
هر چه از خاطرات شهدا بگویی باز هم کم است؛ شاید غلوهایی از شهدا شده باشد اما هنوز هم بسیار واقعیتها از آن دوران پنهان مانده است که هنگامی که آدمی از آنها آگاه میشود، حیرتزده خواهد شد؛ همچون شهید موسی احمدی که در آخرین دیدارش از مادرش میخواهد که او را در گلزار شهدا و با دستان خودش در قبر بگذارد و هنگامی که مادرش میگوید من چگونه به تنهایی چنین کنم؟ پاسخ میدهد که آنقدری از من خواهد آمد که تو بتوانی به تنهایی این کار را انجام دهی و یازده سال پس از شهادتش تنها استخوانهایش بازگشت.
بخشیان ادامه میدهد: در میان تمام جبههها اما شلمچه حال و هوای دیگری دارد؛ آنقدر که نامش را کربلای شلمچه گذاشتهاند و سراسر غصه و قصه است، همچون قصه شهادت سیدعلی قدامی، بسیجیای که چون نامش علی بود دوست داشت در شب شهادت امام علی (ع) در شب 21 رمضان به شهادت برسد و به همه گفته بود که شفاعتشان را خواهد کرد و هنگامی که 21 رمضان آمد و شهید نشد، پر از غصه شد و اما دو روز بعد در شب 23 رمضان، با خمپاره شصت شهید شد.
سالها از آن روزهای جانفشانی و ایثار گذشت و شاید بسیاری بر این گمان بودند که آن جوانان و آن ایثارگریها و رشادتها دیگر تکرار نخواهند شد و نسل بعد همه چیز را فراموش کرده است اما جوانان مدافع حرم در این سالها، خط بطلان بر آن اندیشه کشیدند و از دید میکائیل اسماعیلی یکی از مدافعان حرم، شهیدان و رزمندگان مدافع حرم حتی بسیار مظلومتر هستند چرا که کمتر از آنها و از دلیری و فداکاریشان سخن به میان میآید و در فضای مجازی نیز تصوری اشتباه از آنها ایجاد شده است و رزمندگانی هم که بودهاند کمتر راوی آن جبههها هستند.
از آن روزهای سختی میگوید که تنها یک فرودگاه محل ارتباط سوریه با جهان خارج بوده است و دورتا دور در محاصره جیش الهول و داعش و دیگر گروههای تکفیری اما خلبانان جان برکف شب پرواز و چراغ خاموش نیروها را پیاده میکردند و بر میگرداندند و هیچ اتفاقی رخ نداد.
روزگاری که سی گروه ثبت شده مخالف دولت سوریه و 300 گروه ریز و درشت دیگر، هر کدام با دیگری در حال منازعه بودند؛ جایی که قبیله با قبیله و بردار با برادر در حال جنگ بود و زمینه ظهور داعش را فراهم کرد، داعشی که در یکی از شهر تدمر (پالمریا)، تنها در یک روز 400 مرد را در مسجد سر برید و در طی چهار سال اشغال این شهر چه جنایات که انجام نداد و اما مدافعان حرم طی 6 مرحله عملیات آن را آزاد کردند، شهری که در اطراف و جای جای آن تلههای ابتکاری انفجاری بود.
نیروهای نظامی امریکایی یکی از مجهزترین نیروهای نظامی در جهان هستند اما به جرات میتوانم بگویم که ترسوترین نیروها هستند و سند ترسشان را در جزیره پارسی وقتی توسط سپاه دستگیر شدند، همه دیدند و در برابر آن، نیروهای ما شاید آن اندازه از تجهیزات را نداشته باشند اما ایمان و استقامت ما را کسی ندارد و نیروهای بسیجی ما شجاعترین نیروهای نظامی در جهاناند و سندش هشت سال دفاع مقدس و شهید حججیها هستند.
اسماعیلی درباره شهید حسنی میگوید: در آزادسازی تدمر، یک تنه در قلعه از ساعت 4 تا هفت غروب، دشمن را زمینگیر کرد تا نیروهای ما بتوانند به جبهه مشرف به تدمور بروند و پیکرش هنوز هم در آن قلعه هست و دیگر پیدا نشد و ما مدیون رشادت شهید حسنیهایی هستیم که پیکرشان در سوریه به جا مانده است.
رشادت جوانانی که همچون دوران دفاع مقدس از خانواده و کودکان خردسالشان دل کندند و به سوی جبهههای جهاد و مقاومت رفتند و جانشان را نثار کردند و اکنون همسران و مادرانی که پرچم رسالت آنها را زینبوار به دوش گرفتند تا همچنان افراشته بماند.
برچسب ها :ایثار،مدافع حرم،بسیجی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0