کد خبر : 327790
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۲
-

ریشۀ عهدشکنی سران یهود در برابر پیامبر اسلام

ریشۀ عهدشکنی سران یهود در برابر پیامبر اسلام

ایجاد تفرقه و تخریب وحدت، تحریک و بسیج دشمنان خارجی و نقض پیمان و خیانت از مهم‌ترین راهبردهای یهود در مواجهه با پیامبر اسلام و سپاه اسلام بود.

به گزارش عصر قائم به نقل از خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پس از هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی، یهودیان ساکن در این شهر و اطراف آن، با وجود پیمان صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز (معروف به صحیفه مدینه)، به تدریج نقش تخریبی و توطئه‌گرانه‌ای را در برابر مسلمانان آغاز کردند. این اقدامات نه تنها شامل تحریکات و تشویق قبایل بت‌پرست و مشرک مکه و اطراف آن به جنگ با مسلمانان می‌شد، بلکه با استفاده از نفوذ خود در میان برخی قبایل و افراد، تلاش می‌کردند تا جبهه‌های داخلی را نیز متزلزل کنند. آن‌ها با وعده‌های مالی و نظامی، دشمنان اسلام را به رویارویی با پیامبر ترغیب می‌کردند و با جاسوسی و ارائه اطلاعات به دشمن، در پی تضعیف قدرت مسلمانان بودند. این توطئه‌ها، به وضوح نشان‌دهنده عدم تمایل آن‌ها به پذیرش قدرت نوظهور اسلامی در منطقه و تلاش برای حفظ موقعیت و منافع پیشین خود بود.

علاوه بر تحریکات خارجی، یهودیان در داخل مدینه نیز به شایعه‌پراکنی، فتنه‌انگیزی و ایجاد تفرقه میان مسلمانان مشغول بودند. آن‌ها با طرح سؤالات پیچیده و شبهه‌افکنی در مسائل اعتقادی، سعی در تزلزل ایمان مسلمانان داشتند. همچنین، با پخش اخبار دروغ و تهمت‌زنی به پیامبر و یارانش، تلاش می‌کردند تا چهره اسلام را مخدوش کرده و وحدت جامعه اسلامی را بر هم بزنند. این اقدامات داخلی، به همان اندازه خطرناک بود که تحریکات خارجی، زیرا هدف آن، از هم پاشیدن شیرازه جامعه از درون و ایجاد بی‌اعتمادی و ناامیدی در میان مسلمانان بود. این عوامل، در نهایت منجر به رویارویی‌های نظامی متعددی میان پیامبر و قبایل یهودی شد که به منظور دفع فتنه و حفظ امنیت و آرامش جامعه اسلامی صورت گرفت.

جنگ احزاب

جنگ احزاب (یا خندق) یکی از مهم‌ترین و دشوارترین نبردهای صدر اسلام بود که در سال پنجم هجری رخ داد. در این جنگ، نقش یهودیان مدینه، به ویژه قبیله بنی‌نضیر که پیش از این به دلیل توطئه‌ها از مدینه اخراج شده بودند و به خیبر رفته بودند، بسیار پررنگ و مخرب بود. آن‌ها با تحریک قبایل مشرک بزرگ، از جمله قریش مکه و قبیله غطفان، و وعده کمک‌های مالی و نظامی، آن‌ها را برای حمله به مدینه و ریشه‌کن کردن اسلام بسیج کردند. رهبران یهود خود به مکه رفتند و قبایل مختلف را ترغیب به اتحاد علیه مسلمانان کردند، تا حدی که سپاهی عظیم با حدود 10 هزار نفر از قبایل مختلف تشکیل شد؛ سپاهی که در آن زمان بی‌سابقه بود و توان رویارویی با آن برای مسلمانان مدینه بسیار دشوار به نظر می‌رسید. این تحریکات و سازماندهی‌ها، نشان‌دهنده عمق کینه و توطئه‌گری یهودیان علیه جامعه نوپای اسلامی بود.

علاوه بر تحریک قبایل خارجی، یهودیان مدینه، به ویژه قبیله بنی‌قریظه که هنوز در مدینه حضور داشتند و با مسلمانان پیمان صلح بسته بودند، در اوج محاصره مدینه و در سخت‌ترین شرایط جنگ، به پیمان خود خیانت کردند. حیی بن اخطب، رهبر تبعیدی بنی‌نضیر، به قلعه بنی‌قریظه رفت و با تحریک کعب بن اسد، رهبر بنی‌قریظه، او را متقاعد کرد که پیمان خود با پیامبر را بشکند و به سپاه احزاب بپیوندد. این خیانت، مسلمانان را در وضعیتی بسیار دشوار قرار داد؛ زیرا آن‌ها از دو جبهه، یعنی از بیرون خندق و از داخل شهر توسط بنی‌قریظه، در معرض حمله قرار گرفتند و امنیت زنان و کودکان در داخل مدینه به خطر افتاد. این اقدام بنی‌قریظه، نقض آشکار معاهده و ضربه‌ای مهلک به مسلمانان بود که نشان از عمق همکاری و توطئه یهودیان علیه اسلام در این نبرد سرنوشت‌ساز داشت.

جنگ خیبر
جنگ خیبر یکی از مهم‌ترین رویارویی‌های پیامبر صلی الله علیه و آله با یهودیان بود که در سال 7 هجری رخ داد. یهودیان خیبر، پس از اخراج از مدینه (مانند بنی‌نضیر)، در این منطقه مستقر شدند و به تحریک قبایل عرب علیه مسلمانان پرداختند. آن‌ها مرکز توطئه‌های نظامی و اقتصادی علیه حکومت اسلامی بودند و با دشمنان پیامبر اسلام همکاری می‌کردند. پس از صلح حدیبیه و کاهش تهدید قریش، پیامبر صلی الله علیه و آله به سوی خیبر لشکر کشید. مسلمانان پس از محاصره و نبردهای سخت، قلعه‌های خیبر را به رشادت‌های امام علی علیه‌السلام فتح کردند. یهودیان شکست خوردند و در نهایت، با شرط پرداخت نیمی از محصولات کشاورزی، اجازه یافتند در زمین‌های خود بمانند. این پیروزی، قدرت نظامی مسلمانان را تقویت کرد و موقعیت اقتصادی آنان را بهبود بخشید.

بنابراین ایجاد تفرقه و تخریب وحدت، تحریک و بسیج دشمنان خارجی و نقض پیمان و خیانت از مهم‌ترین راهبردهای یهود در مواجهه با پیامبر اسلام و سپاه اسلام بود. هدف از این راهبردها، حفظ منافع و موقعیت خود در منطقه، جلوگیری از گسترش اسلام و تضعیف قدرت نوظهور مسلمانان بود. یهودیان، با مشاهده نفوذ روزافزون اسلام و احتمال به خطر افتادن سلطه و برتری خود، به این اقدامات متوسل شدند تا بتوانند به هر قیمتی از نفوذ و گسترش اسلام جلوگیری کنند و موقعیت برتر خود را حفظ کنند. این رویارویی‌ها و اقدامات یهودیان، تا حدودی با برخی از باورها و اعتقادات آن‌ها در تورات و تفسیرهایشان قابل تطبیق است. به عنوان مثال، ایده «قوم برگزیدۀ الهی» و توهمِ برتری نژادی یهود، به طور قطع در رفتارهای آن‌ها مبنی بر عدم پذیرش دیگران و تلاش برای حفظ تمایز و برتری خود نقش داشته باشد.

این رفتار جبهۀ یهودیان در حالی انجام می‌شد که تورات به آنان نسبت به ظهور پیامبر آخرالزمان بشارت داده بود. به تصریح قرآن، آنها پیامبر اسلام را مانند فرزندانشان می‌شناختند «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْكِتَابَ یَعْرِفُونَهُ كَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ…» (146 بقره) اما هنگامی که با ایشان مواجه شدند، گروهی از آنان بنا را بر کتمان حق گذاشتند تا به این ترتیب قوم خود را از حق منحرف کنند؛ لذا در ادامۀ همان آیه می‌فرماید «وَ إِنَّ فَرِیقًا مِنْهُمْ لَیَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»؛ و مسلماً گروهی از آنان حق را در حالی که می دانند، پنهان می دارند. هرچند گروهی از آنان که به تعبیر قرآن رُهبان هستند، به ایشان ایمان آوردند.

انتهای‌پیام/

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

پانزده + 4 =