کد خبر : 327047
تاریخ انتشار : شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۲
-

سیر رفتاری سلاطین ایرانی در مواجهه با فقها

سیر رفتاری سلاطین ایرانی در مواجهه با فقها

عضو هیأت مؤسس تاریخ معاصر حوزه می‌گوید: در دوره قاجار فقها عهده‌دار مسئولیت مردم بودند و بین حکومت و فقها تعامل برقرار بود.

به گزارش عصر قائم به نقل از گروه حوزه و روحانیت خبرگزاری تسنیم، حجت الاسلام دکتر مهدی ابوطالبی، عضو هیأت مؤسس تاریخ معاصر حوزه علمیه قم، در سلسه نشست‌های علمی آموزشی هندسه قدرت نظام اسلامی که در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد، با اشاره به موضوع تطور تاریخی ولایت فقیه در نظریه و عمل گفت: در اینجا به سیر اجمالی بحث ولایت فقیه در طول تاریخ ابه لحاظ نظری و عملی می‌پردازیم؛ ما ولایت فقیه را ولایت تشریعی و ولایت تکوینی می‌دانیم و این ولایت تشریعی در مقام صدور حکم شرعی است.

عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) افزود: همچنین این ولایت تشریعی اصطلاحا به این معناست که به خصوص در عصر غیبت و جایی که دسترسی به معصوم نباشد حتی در زمان حضور، فقیه حق صدور حکم شرعی و هم حق امر و نهی در یک حیطه‌ای که به او اجازه داده شده را دارد.

وی بیان کرد: اصل این مسأله یعنی نیابت فقها از جانب ائمه در صدور حکم شرعی محل اختلاف نیست، البته برخی فتوا دادن را تحت عنوان ولایت می‌آورند؛ اما حیطه صدور حکم شرعی توسط فقیه محل اختلاف بوده است.

ابوطالبی عنوان کرد: آن چیزی که با تعبیر ولایت فقیه بیشتر به ذهن می‌آید حاکمیت و حدود در امور حکومتی است، در این راستا امور حکومتی در نگاه عرفی به بخش‌هایی تقسیم می‌شود که شامل مسائل حقوقی و قضائی و حدود شرعی و رفع اختلافات و برخورد با مرتکبین منهیات شرعیه و گاهی امور اقتصادی و کار حکومتی و گاهی امور آموزشی و فرهنگی و تطبیق با نگاه فقهی و صدور حکم جنگ و صلح و سایر امور عمومی جامعه و امور عامه است.

عضو شورای علمی گروه تاریخ اندیشه معاصر مؤسسه امام خمینی(ره)گفت: این حدود امور حکومتی است که در بعد اقتصادی و حقوقی و فرهنگی و و نظامی و سیاسی و وجود دارد و موضوع این است که تا چه میزان در اختیار فقیه است چه از نظر و یا عمل؛ در بحث نظری، قدیمی‌ترین رساله در باب ولایت فقیه با این عنوان برای مرحوم نراقفی در 150 سال قبل است.

ابوطالبی عنوان کرد: قبل از مرحوم نراقی ما رساله مستقل نداریم؛ اما از چند منظر مسأله ولایت فقیه مورد بحث است، یکی ابواب مختلف فقه بوده و تعابیر مختلفی چون حاکم و سلطان و والی و ناظر و تعابیری از این دست که به کار رفته و بیشتر تعابیر حاکم است.

وی بیان کرد: برخی از فقها معتقدند که تعبیر حاکم اگر مطلق در متون فقهی آمده منظور فقیه است؛ جایی که امام باشد قیدی دارد، همچنین تعابیری که در متون فقهی است خیلی اوقات تعبیر سلطان و دیگر تعابیر گاهی منظور معصوم است و گاهی مطلق یا با قید آمده؛ این تعابیری است که در متون فقهی ناظر به بحث اختیارات فقیه است.

عضو هیأت مؤسس تاریخ معاصر حوزه تصریح کرد: تا قبل از رساله نراقی تعابیری از برخی از فقها داریم که به نوعی ظهور در همین ولایت مطلقه دارد، به معنای اینکه همه، امام را فقیه می‌دانند و بعد از مرحوم نراقی هم تعابیر خیلی صریح است.

وی اظهار کرد: در متون گذشته و در سیر تاریخی، اختیاراتی برای فقها در عرصه‌های مختلف برشمرده‌اند و فقها مورد اعتماد جامعه بوده‌اند، در تعابیر فقهایی چون شیخ مفید و تعبیرهایی به نوعی ظهور این بحث و همه اختیارات در عرصه حاکمیتی به فقیه داده شده است.

ابوطالبی ادامه داد: مرحوم محقق کرکی که می‌فرمایند نائب ائمه معصومین است و قید نیابت داشته، در متون آمده که عهده‌دار مسئولیت‌هایی بوده و همه اختیارات حاکمیتی را دارد؛ بعد از نراقی که رساله‌های مختلف در مورد ولایت فقیه وجود دارد.

وی ادامه داد: در دوره‌های قاجار برخی ادعای اجماع کردند؛ در مقام عمل نیز عده‌ای از فقیهان در دستگاه‌های حکومتی دارای مسئولیت‌هایی بوده‌اند و می‌بینیم در دوره‌های اولیه عصر غیبت، برخی از فقیهان در آل بویه مسئولیت به عهده گرفتند؛ اما به صورت رسمی و در حقیقت در ساختار حکومت بودند.

عضو شورای علمی گروه تاریخ اندیشه معاصر مؤسسه امام خمینی(ره) اظهار کرد: در دوران صفویه نیز حکومت را حق فقیه می‌دانستند، در رساله‌های بعد از نراقی بحث ولایت مطلقه را به صراحت گفتند که همه اختیارات معصوم را فقیه دارد،اصل اینکه در ابواب مختلف فقه این بحث مطرح شده و در کتاب فقیهان امامی و عرصه‌های ولایت فقیه که زیر نظر آیت الله لاریجانی در دو جلد نوشته شده همه ابواب بررسی شده است.

وی تصریح کرد: در مقام عمل اینکه آیا فقها متصدی امر ولایت در عرصه‌های عمومی و حاکمیتی شدند یا نه؟ ما در دوره‌های اولیه عصر غیبت داریم که به صورت رسمی تعریف شده و بیشتر در دوره صفویه بوده، مثل شاه طهماسب که صریحا اعلام می‌کند حکومت از آنِ ولی فقیه است؛ اما بقیه پادشاهان این را نگفتند. از ابتدای صفویه نیز مناصب حکومتی تعریف شد؛ اما از نظر ساختاری، واقعیت این است که عملا شاه همه کاره است و برخی از کارها را به ولایت فقیه واگذار کرده است.

ابوطالبی ابراز کرد: در دوره صفویه نگاه شاهان دو مدل است؛ یکی قبول داشتند فقیه باید بالای سر کار باشد و ما تابع فقیه هستیم و نگاه دیگر اینکه می‌گفتند امور شر عیه را به فقها واگذار کردند؛ اما علما اعلام ولایت کردند به این امور به خصوص در صفویه بسته به تدین شاه فراز و فرود هم داشتند؛ اما فقها متصدی بودند.

دعوت شاه طهماسب از محقق کرکی

وی خاطرنشان کرد: اصل ولایت فقیه این نگاه و ادله ولایت فقیه در برخی از مکتوبات تاریخی وجود دارد مانند شاه طهماسب از محقق کرکی دعوت می‌کند و می‌گوید مخالفت با دستور محقق کرکی، مخالفت با دستور خداست.

این استاد حوزه ادامه داد: در متون سفرنامه صفوی در 400 سال قبل در مورد فرهنگ ایرانی‌ها بحث کرده‌اند که باور ایرانیان به حکومت دو نگاه است، یکی معتقدند حکومت حق سادات است و یک عده معتقدند حق فقیهی است که گناه نمی‌کند.

ابوطالبی گفت: در این سفرنامه‌ها آمده که حتی بالای منبرها هم این بحث را مطرح می‌کنند و قبول دارند و این‌ها که چنین اعتقادی دارند فقیه چون فرزانه‌ای پر دانش است و در کنارش باید پادشاهی باشد تا با زور شمشیر احکام را اجرا کند.

وی افزود:در دوران نادرشاه خیلی به فقها میدان نمی‌دادند چون نادرشاه روحیه مستبد و رویکردهای غیر شیعی و ضد شیعی داشت؛ از این رو خیلی‌ها به سمت عتبات مهاجرت کردند و آنجا مستقر شدند؛ در دوره قاجاریه ما مناصب رسمی حکومتی و قاضی القضات و امام جمعه منصوب حکومت نداریم و در دوران قاجار تمامی مناصب حکومتی برای فقها خارج از ساختار حکومت باقی ماند.

ابوطالبی بیان کرد: در آن دوران نزدیک 300 سال مردم به علما عادت کردند و برای امور عمومی به آنها مراجعه می‌کردند و برای قضاوت نزد آنها می‌رفتند و این‌ها جا افتاد و فقها در دوره قاجاریه این مناصب دولتی را خارج از ساختار حکومتی برعهده داشتند.

وی گفت: در دوره قاجار فقها عهده‌دار مسئولیت مردم هستند و فقیهی که مردم به عنوان مجتهد می‌شناسند و خیلی وقت‌ها از حکومت دنبال فقها می‌فرستادند، علما این مناصب را از ذیل حکومت خارج کردند و اعتبار خیلی از حکم‌ها به حکم فقیهان بود تا قبل از زمان رضاشاه همه با حکم علما بود، بدون اینکه حکومت تعیین کند حکومت هم پذیرفته بود تعاملی بین فقها و حکومت باشد فقها از حفظ زمین‌های اسلامی حکمی را صادر می‌کردند که سلاطین بهره‌مند می‌شدند مثل حکم‌های جهادی که علیه روس‌ها صادر کردند.

عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) تصریح کرد: در دوران قبل از رضاشاه امر قضایی و حقوقی در اختیار فقهاست و دو کار دیگر باید انجام می شد تا به مدل اسلامی برسیم یکی اینکه مجلس می‌توانست بگوید شاه دیگر موروثی نباشد و انتخابی باشد و این انتخاب را فقها تنفیذ کنند و در نهایت یک فقیه در رأس حکومت تعیین می‌شد که اگر این دو اتفاق می‌افتاد دولت فقیه و جمهوری اسلامی می‌شد؛ ولی اجازه ندادند و وقتی رضا شاه آمد و زیر همه چیز زد.

ابوطالبی اظهار کرد: رضاشاه قضاوت را از علما گرفت. مدارس را که تحت اختیار علما بود، از دست علما گرفت و مدارس غربی آورد و اوقاف را از فقها گرفت و تمامی امورات را لغو کرد و دولتی کرد و سکولار شد تا با نهضت امام و پیروزی انقلاب اسلامی ولایت فقیه شکل گرفت و اصل سلطنت حذف شد. ما در این جا سیر تکاملی از صفویه تا انقلاب اسلامی داریم که حضور فقها در حکومت را ترسیم می‌کند، حضور فقها در حکومت و در امور مستقل از سلطنت و با تعامل مستقل از سلطنت و با تقایل و نهایتا حذف سلطنت و آمدن ولایت فقیه و این سیر تاریخی است که اتفاق افتاده تا جمهوری اسلامی تحقق یافته است.

خبرنگار: حمیده زند

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

چهار × چهار =