چشمها را باید شست؛ جور دیگر باید دید
.jpg)
به گزارش قائم آنلاین، جاده پیچ در پیچ از جنگل لفور سوادکوه میگذرد تا به روستای عالَمکُلا برسیم. رسیدن ما همگام با رسیدن پدر و مادر علی آقا به خانه است؛ پدر سوار بر اسب از پیش دامها آمده و مادر به استقبال او شتافته بود. باهم وارد حیاط خانه میشویم؛ عمه خانم از خانه
به گزارش قائم آنلاین، جاده پیچ در پیچ از جنگل لفور سوادکوه میگذرد تا به روستای عالَمکُلا برسیم. رسیدن ما همگام با رسیدن پدر و مادر علی آقا به خانه است؛ پدر سوار بر اسب از پیش دامها آمده و مادر به استقبال او شتافته بود. باهم وارد حیاط خانه میشویم؛ عمه خانم از خانه بیرون آمده و راهنمایمان میشود؛ هُرم گرمای اتاق در برابر سرمای زمستان به صورتمان میخورد و با سلام و احوال پرسی با علی آقا به لبخند مینشیند، هرچند از پشت ماسک چیزی هویدا نیست.
*بازگشت به روستا و دلواپسیهای مادر به خاطر کرونا
اتاق کوچک و صمیمی است و همچون عموم خانههای بومی مازندران، به محض ورود، روبرو کاتی (نردبان) برای رفتن به زیرشیروانی و سمت راست بخاری و بالاتر از بخاری، جایی مابین بخاری و روجین (پنجره کوچک)، جایگاه دنج علی آقا است و اکنون نیز آنجا نشسته و در کنارش لپتاپ نیز روشن است. پدر کم صحبت در گوشهای و مادر با همان حس خوب تمام مادران شمالی پر از مهر نشسته است؛ مادری که دلواپسیهایش به خاطر کرونا باعث شد تا تنها فرزند را در روزگار کرونا نزد خود بخواند که جانِ مادر، کرونا و مرگومیر در شهر بیداد میکند، نزد ما و به امان روستا بازگرد و علی آقا که ساکن قائمشهر بود، اکنون یک سالی میشود که دوباره ساکن روستا شده است.
.jpg)
متولد سال ۶۰ است و پس از اتمام دوره ابتدایی از روستا به بابل رفت. بچه درسخوانی بود و نخستین علاقمندیاش برای دانشگاه رشته برق بود اما به دلیل فیزیک بدنیاش، مجبور به انتخاب رشته ریاضی شد و حرفهایش را اینگونه شروع میکند: “دانشگاه مازندران ریاضی قبول شدم و تا ارشد ادامه دادم و همگام با آن، داوطلبانه به کلاس درس بچههای اقتصاد هم میرفتم، اما پس از اتمام تحصیل متوجه شدم که کار پیدا کردن برای افراد فارغالتحصیل این رشته سخت است”، همین امر بهانهای شد تا دوباره کنکور شرکت کند و این بار ارشد مدیریت مالی دانشگاه مازندران و همزمان لیسانس مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد بابل را بگیرد و طی 10 سال توانست دو لیسانس و دو ارشد اخذ کند.
خودش در رابطه با این تجربه میگوید: “بعدها که در آزمون استخدامی قبول شدم و سر از اداره صنعت و معدن درآوردم، هر دو رشته مدیریت مالی و بازرگانی و تجربه شرکت در کلاسهای اقتصاد به کارم آمد”. سال ۹۵ به استخدام اداره صمت شیرگاه درآمد و در طی این سالها، دو بار در سالهای ۹۶ و ۹۹ کارمند نمونه شده است.
در روزهای تعطیل و ایام فراغت و بعد کار، وقت تدریس ریاضی و فیزیک به بچههای روستا است و میگوید: معلمی را بسیار دوست داشتم و آزمون استخدامی آموزشو پرورش هم قبول شدم اما متأسفانه آنها به من گفتند که بچهها اگر شما را سر کلاس ببینند، روحیهشان خراب میشود و در پاسخ به این پرسشم که چرا روحیهشان خراب میشود؟ گفتند که معلم باید از نظر بدنی سالم و رشید باشد.
* نگاه ترحمآمیز و یا متهمگونه مردم به معلولان
وی با اذعان بر اینکه فقط سیستم دولتی نیست که برای معلولان مشکل ایجاد کرده است، به نگاه ترحمآمیز و یا متهمگونه مردم به معلولان اشاره میکند و میافزاید: نخستین روز کلاس مدیریت، استاد با دیدن عصایم خطاب به من گفت که به کسی که درس نخواند نمره نمیدهم و بعد از نخستین امتحان ترم، رتبه اول کلاس شدم و در جمع کلاس به خاطر حرف روز اولش از من عذرخواهی کرد و من در پاسخ گفتم که شما معلم من هستید و نیاز به عذرخواهی نیست اما تمام درد من این است که وقتی شما که استاد دانشگاه، تحصیلکرده و جزو خواص جامعه هستید چنین نگاهی دارید پس از دیگران چه انتظاری میتوان داشت؟ من با این نگاه، از زندگی در این اجتماع لذت نمیبرم و اذیت میشوم.
در دنیا حدود ۵۰۰ میلیون نفر معلول و در ایران بالای یک میلیون نفر معلول هستند اما هنوز هم وقتی از خیابانهای شیرگاه میگذرد، صدای افسوسخواری مردم را میشنود. او حرفهایش را اینگونه ادامه میدهد: انسان معلول این طور نیست که از همه جنبهها ناتوان باشد؛ وقتی برای درخواست تدریس ریاضی به دانشجویان به یکی از مؤسسات خصوصی بابل مراجعه کردم، مدیر مؤسسه تنها با دیدن جسمم در توانمندی تدریسم شک کرد و مقرر شد تا مرا تست کند، آن هم قیاس تدریس خودش با ۲۲ سال سابقه با من که هنوز سابقه تدریس رسمی نداشتم و پس از یک جلسه درس در کلاسش، در پایان کلاس رو به دانشجویان گفت که هر کدام میخواهند مرا انتخاب کنند و تمام آنها مرا انتخاب کردند و کار تا به دانجا رسید که پس از سه هفته ۱۱۰ دانشجو زیرمجموعه من بودند و بسیاری از گروهها مصر بودند تا با من کلاس بردارند.
*لزوم تغییر نگاهها و بهبود امکان حضور معلولان در جامعه
وی با بیان اینکه همه انسانها بالقوه معلول هستند چراکه در این دنیای وانفسا یک حادثه همه چیز را تغییر میدهد، بر لزوم تغییر نگاهها و بهبود امکان حضور معلولان در جامعه تأکید کرد و گفت: من حتی اگر استخدام هم نمیشدم با تدریس خصوصی ریاضی، آمار، احتمال، اقتصاد و مدیریت اموراتم میگذشت اما همه سخنم برای آنهاست که پشت تخت هستند، روی ویلچر نشستهاند، آنهایی که بخاطر معلولیت و نوع نگاه جامعه افسرده شدند و گوشهنشینی اختیار کردند و بخاطر عدم شرایط مناسب جامعه امکان حضور فعال از آنها گرفته و محدود شدهاند.
محمودی با بیان اینکه برای برخی از معلولان شاید پله آخر خط باشد اما از دید من پله ابتدای یک راه پر چالش است که باید از آن گذشت، افزود: در تمام مکانها پله وجود دارد و حضور در جامعه برای معلولان بسیار سخت است؛ همه ما اکنون بهخاطر کرونا مجبور به خانهنشینی شدهایم و البته این یک شرایط استثنایی است اما برای درک ماجرا بدانید که یک آدم معلول انگار یک فرد کرونازده است که نمیتواند وارد جامعه شود.
* اهمیت اجرایی شدن قانون حمایت از معلولان برای امکان حضور فعال معلولان در جامعه
زینب خاکزاد، یک جامعه شناس نیز با اشاره به اهمیت اجرایی شدن قانون حمایت از معلولان برای امکان حضور فعال معلولان در جامعه، در رابطه با اجرایی شدن آن، با بیان اینکه از دو منظر ساختاری و کنشی میتوان به این مسئله نگریست بر اولویت و اهمیت منظر ساختاری تأکید کرد و گفت: در فرهنگ جامعه ما، نگاه به معلول بر مبنای ترحم و یا ناتوانی است و برای اصلاح این نگاه و عادیسازی تعاملات نیازمند یک تغییر ساختاری هستیم؛ چراکه تغییر نگاه یک کنشگر یا چند کنشگر منجر به الزام اجرایی شدن قوانین از بالادست نمیشود و نیازمند اراده برای اجرایی شدن آن از سمت مسئولان هستیم.
این جامعهشناس با اذعان بر اینکه به دلیل مناسب نبودن بستر برای حضور معلولان در جامعه، عموماً مواجه مردم با معلولان از دور و کلیشهای است، افزود: مردم در تعامل دورادور، تنها به همان یک مورد معلولیت توجه میکنند و دیگر توانمندیها پشت آن عامل پنهان میشود و نگاه ترحم محور و یا ناتوانی شکل میگیرد و در اینجا یک حضور فعال است که این تفکر کلیشهای اشتباه را به چالش میکشد.
*فراهم شدن فرصت حضور معلول در جامعه و تغییر نگاه مردم
وی با بیان اینکه اگر فرصت حضور معلول در جامعه فراهم شود و میزان حضورش افزایش یابد، نگاه مردم هم کمکم تغییر میکند، افزود: اگر طبق قانون حمایت از معلولان، آن سه درصد سهم اشتغال عملیاتی شود، آنها امکان حضور فعال در جامعه مییابند و مواجه مردم برای عادیسازی تعاملات بیشتر میشود؛ وقتی ارباب رجوع به آنها مراجعه میکند و کارش توسط آنها انجام شود و این امر، دوباره و چندباره تکرار شود، کمکم نگاه مردم جامعه تغییر کرده و به توانمندی آنها پی میبرد و به این نتیجه میرسد که معلولیت به معنای ناتوانی نیست و از منظر بسیاری از توانمندیها فرقی با دیگر افراد جامعه ندارد.
خاکزاد با بیان اینکه از منظر کنشی نیز تغییر نگاه روند مناسبسازیها را تسریع میکند و در یک چرخه این دو همدیگر را بازتولید میکنند، افزود: تغییر نگاه مردم به عنوان کنشگران جامعه منجر به عادی شدن تعاملات روزمره میشود و با تغییرات فرهنگی کلان، خواست جامعه برای بهبود زیرساختهای جامعه فراهم میشود.
در مازندران بیش از ۶۶ هزار معلول وجود دارد که معلولیت برایشان پایان راه نیست بلکه آغاز راهی پرچالش است تا با تلاش و کوشش، سختیهای مسیر را هموار سازند.
برچسب ها :کنکور،مدیریت بازرگانی، لیسانس
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0