چرا ایرانیان از اسرائیل متنفرند؟ ریشههای تاریخی یک دشمنی

بررسی ریشههای تاریخی دشمنی ایران و اسرائیل نشان میدهد که این تقابل عمیق، بسیار پیشتر از انقلاب اسلامی و از دوران هخامنشیان آغاز شده است. این ریشههای تاریخی دشمنی ایران و اسرائیل در دوران پهلوی با اتحاد شاه و رژیم صهیونیستی و خیانتهای متعدد این رژیم در حوزههای اقتصادی و امنیتی، به اوج خود رسید و مخالفت گسترده مردم ایران، از علما تا روشنفکران، را به همراه داشت.
به گزارش عصر قائم به نقل از ثریا بررسی ریشههای تاریخی دشمنی ایران و اسرائیل نشان میدهد که این تقابل، برخلاف تصور رایج، محدود به دوران پس از انقلاب اسلامی نیست. اسناد و روایتهای تاریخی، سرآغاز این اختلافات را به دوران هخامنشیان و سلطنت خشایارشا بازمیگرداند؛ زمانی که نفوذ برخی یهودیان در دربار، منافع ملی ایران را به خطر انداخت و به یک قیام داخلی علیه آنان منجر شد.
نخستین تقابل؛ ماجرای استر و جشن پوریم
روایتهای تاریخی، از جمله آنچه در کتاب عهد عتیق آمده، به ماجرای «استر»، همسر یهودی خشایarشا، اشاره دارند. بر اساس این روایات، پس از آنکه هامان، وزیر ایرانی، با نفوذ روزافزون یهودیان در ساختار قدرت مخالفت کرد، استر با نفوذ بر پادشاه، زمینه حذف هامان و یارانش را فراهم آورد. این واقعه به کشتار گستردهای منجر شد که برخی منابع یهودی شمار قربانیان ایرانی را تا ۷۷ هزار نفر ذکر کردهاند. صهیونیستها هر ساله این روز را با عنوان «جشن پوریم» گرامی میدارند؛ امری که خودشان آن را تأییدی بر وجود یک دشمنی تاریخی با ایرانیان میدانند.
شکلگیری اسرائیل و موج مخالفت ایرانیان
با تأسیس رژیم جعلی اسرائیل، مخالفتها در ایران شکلی مدرن به خود گرفت. علمای برجستهای همچون آیتالله کاشانی و شهید نواب صفوی از اولین کسانی بودند که علیه این توطئه موضعگیری کرده و جهان اسلام را به مقابله فراخواندند. در میان روشنفکران نیز، جلال آل احمد در کتاب «سفر به ولایت عزرائیل»، با برابر دانستن گروه صهیونیستی هاگانا با جوخههای اساس نازی، خشم خود را از اشغالگری اسرائیل ابراز کرد. حتی گروههای مارکسیست مانند چریکهای فدایی خلق نیز از مخالفان سرسخت این رژیم بودند.
دوران پهلوی؛ اوج خیانت به مردم ایران
با وجود مخالفت گسترده مردمی و نخبگان، رژیم پهلوی در سال ۱۳۲۸ اسرائیل را به صورت دوفاکتو به رسمیت شناخت و روابط عمیقی با آن برقرار کرد که به خیانت پهلوی به منافع ملی تعبیر میشود. مئیر عزری، نماینده اسرائیل در ایران، خود اذعان داشت که محمدرضا شاه کمکهای فراوانی به اسرائیل کرده که به دلیل ملاحظات سیاسی، در رسانهها منعکس نشده است.
این روابط شامل خیانتهای متعددی بود. عواملی مانند یعقوب نیمرودی در پوشش تجارت اسلحه، آثار باستانی ایران را به یغما بردند. مأموران ساواک برای شکنجه و سرکوب انقلابیون توسط موساد آموزش میدیدند. پروژههایی مانند خط لوله گاز تهران با دریافت پولهای کلان هرگز اجرا نشد و ورود بذرهای آفتزده اسرائیلی، کشاورزی و سیستم قنات ایران را با خسارات جبرانناپذیری مواجه کرد.
روابط اقتصادی و فرهنگی در خدمت اهداف صهیونیسم
روابط اقتصادی ایران و اسرائیل در ظاهر به سود ایران به نظر میرسید، اما در باطن، اسرائیل با تأمین ۷۵ درصد نفت خود از ایران، بازار تضمینشدهای برای کالاهای خود ایجاد کرده بود. از سوی دیگر، سازمان یهودی «سوخونت» (آژانس یهود) با تشویق و سازماندهی مهاجرت یهودیان ثروتمند و متخصص ایرانی به اراضی اشغالی، به اقتصاد و نیروی انسانی کشور ضربه میزد.
در حوزه فرهنگی نیز، اسرائیلیها با سوءاستفاده از باستانگرایی شاه، او را «کوروش دوم» میخواندند تا ضمن جلب رضایت دربار، اهداف خود را پیش ببرند. تأسیس مراکزی مانند «خانه کوروش» در تلآویو و «کانون کوروش کبیر» در تهران، پوششی برای فعالیتهای تبلیغاتی و فرهنگی رژیم صهیونیستی و تشویق یهودیان به مهاجرت بود. این شواهد نشان میدهد که روابط ایران و اسرائیل در دوره پهلوی، مسیری یکطرفه به نفع اسرائیل و به زیان منافع ملی ایران بود.
منابع:
مرکز بررسی اسناد تاریخی
خبرگزاری فارس
مجموعه اثار جلال ال احمد
خبرگزاری ایسنا
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0